رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

کارل مارکس؛ زندگی و دیدگاه های او - جلد 1

کارل مارکس؛ زندگی و دیدگاه های او - جلد 1
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 39 رای
نویسنده:
درباره:
کارل مارکس
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 39 رای
به قول اریش فروم از طنزهای عجیب روزگار یکی آن­که هیچ حد و مرزی بر سو تفاهم نسبت به تئوری­ های و تحریف آن­ها وجود ندارد، آن هم در دورانی که امکان دسترسی به منابع نامحدود است. در این پدیده نمونه ­ای جدی ­تر از آن­چه در چند دهه­ ی احیر بر سر تئوری­های مارل مارکس رفته است وجود ندارد.
در مطبوعات، درسخنرانی­ های سیاست­مداران، در کتاب­ ها در مقالات دانشمندان علوم اجتماعی و فیلسوفان سرشناس دائم به مارکس و مارکسیسم اشاره می ­شود، اما جز مواردی استثنایی به نظر می­ رسد که این سیاستمداران و این مطبوعات چیان هرگز حتی به یک سطر از نوشته­ های مارکس هم نگاه نکرده ­اند.

کتاب حاضر زندگی و آثار مارکس را از 1818 تا اوایل سال 1848 در بر می­ گیرد. هدف این کتاب آن بوده است که ضمن دنبال کردن دیدگاه مارکس و تکامل آن در مراحل مختلف فعالیت سیاسی­اش از طریق نقل وسیع بخش­ های اصلی نوشته ­های او، به زندگی خصوصی و شخصی او هم اشاره کند. به قول مک للن «تظاهر به انعکاس تصویری بی­طرفانه از زندگی هرکسی کاری ناممکن است - چه رسد به زندگی مارکس» با این همه کوشش این بوده است که این نقص با نقل بخش­ های هرچه وسیع­ تری از آثار او تا جای ممکن جبران شود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
krakohi
krakohi
1390/04/13

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کارل مارکس؛ زندگی و دیدگاه های او - جلد 1

تعداد دیدگاه‌ها:
63
نمیدانم به چه علت لینک کتاب حذف شده . چون کتاب برای انتشارات اختران بوده که متاسفانه امتیازشان لغو شده است و گمانم این بود که کتاب دیگر باره چاپ نخواهد شد پس در دسترس همه قرار دادم. شاید انتشارات راضی به اینکار نباشد که چاره ای نیست
[edit=sara-sina]1392/04/11[/edit]
[quote='میکرولب']نقل قول از tankamanee:نقل قول از میکرولب:
مارکس به درستی دین را نوعی فرهنگ مینامید
دوست عزیز میتونید بگید که کجا وتوی کدوم کتاب کارل مارکس گفته که دین یک نوع فرهنگ هستش؟
مرسی از پاسخی که بدید ....
اینکه این جمله رو مستقیما از کتابی از مارکس خونده باشم خاطرم نیست..
اما به نظرم اولین بار از سروش در کتاب " فربه تر از ایدولوژی " خوندم که بعدا صفحه مورد نظر رو قید میکنم
ولی اگه تفسیر بنده رو بخوای با کنار هم گذاشتن بعضی جملات مارکس به این منظور نزدیکتر میشیم
مارکس دین رو افیون یا تریاک توده ها می دانست (نوعی مسکن یا سرگرمی و تسلی بخش)
او ن میگه دین با ارائه یک تصویر خوب برای آدمها، مثل سراب عمل میکنه وسر آدمها را به ادامه زندگی و تلاش برای تولید و کار بیشتر، گرم میکند...اما انسانها فقط زمانی رهایی پیدا میکنند که به آگاهی از طبقه خود برسند و نهایتا" بفهمند که دین هم یک تخدیر کننده موقتی است...
برای مارکس٬ عامل اصلی تعیین کننده تاریخ بشریت اقتصاد است.. خب اقتصاد پی و بنای زندگی بشر و فرهنگشه... و بالا گفتیم که مردم با کدوم سراب به این اصل توجه میکنن؟ با دین ... دینی که چنان قاطی این اصل شده که من فرهنگ میگم بهش...و البته اساسا دین محصول طبقات اجتماعیه..
این پازلها ماهیت دین تا امروز رو برامون روشن میکنه...من خاصیت بالاتری به جز پوسته فرهنگی برای دین قائل نیستم دوست من[/quote]
اینکه خب مارکس میفرمایید دین افیون توده ها هستش درست این عین حرف مارکس هستش .من به خاطر علاقه بیش از حدم به مارکس به خاطر یکسری از اصول و قواعد وتفکراتی که داشته" بسیار دوست دارمش" . این جمله پرسیدم چون میخواستم مطمئن بشم که خود مارکس این جمله گفته، بعد خود نگاهی بندازم ببینم جمله در اصل چیه هستش قبل و بعدش چی گفته .
ولی خب این فکر کنم همونطور که خود شما گفتید در اخر نظر خودشماست که البته این نظر شما قابل احترام و جای فکر کردن هم داره ..مرسی که پاسخ دادید دوست عزیز...:)
[quote='tankamanee']نقل قول از میکرولب:
مارکس به درستی دین را نوعی فرهنگ مینامید
دوست عزیز میتونید بگید که کجا وتوی کدوم کتاب کارل مارکس گفته که دین یک نوع فرهنگ هستش؟
مرسی از پاسخی که بدید ....[/quote]
اینکه این جمله رو مستقیما از کتابی از مارکس خونده باشم خاطرم نیست..
اما به نظرم اولین بار از سروش در کتاب " فربه تر از ایدولوژی " خوندم که بعدا صفحه مورد نظر رو قید میکنم
ولی اگه تفسیر بنده رو بخوای با کنار هم گذاشتن بعضی جملات مارکس به این منظور نزدیکتر میشیم
مارکس دین رو افیون یا تریاک توده ها می دانست (نوعی مسکن یا سرگرمی و تسلی بخش)
او ن میگه دین با ارائه یک تصویر خوب برای آدمها، مثل سراب عمل میکنه وسر آدمها را به ادامه زندگی و تلاش برای تولید و کار بیشتر، گرم میکند...اما انسانها فقط زمانی رهایی پیدا میکنند که به آگاهی از طبقه خود برسند و نهایتا" بفهمند که دین هم یک تخدیر کننده موقتی است...
برای مارکس٬ عامل اصلی تعیین کننده تاریخ بشریت اقتصاد است.. خب اقتصاد پی و بنای زندگی بشر و فرهنگشه... و بالا گفتیم که مردم با کدوم سراب به این اصل توجه میکنن؟ با دین ... دینی که چنان قاطی این اصل شده که من فرهنگ میگم بهش...و البته اساسا دین محصول طبقات اجتماعیه..
این پازلها ماهیت دین تا امروز رو برامون روشن میکنه...من خاصیت بالاتری به جز پوسته فرهنگی برای دین قائل نیستم دوست من:-)
[quote='میکرولب']
مارکس به درستی دین را نوعی فرهنگ مینامید[/quote]
دوست عزیز میتونید بگید که کجا وتوی کدوم کتاب کارل مارکس گفته که دین یک نوع فرهنگ هستش؟
مرسی از پاسخی که بدید ....:-)
[quote='شیدای صحرا']
یک سوال.
این لینک مربوط به هر دو جلده؟[/quote]
این کتاب بخش یک از 1818 تا " مانفیست" رو بررسی کرده
البته کیفیت کتاب آنچنان تعریفی نداره:-)
[quote='میکرولب']لطفا اسم کتاب رو تصحیح کنید
"مارکس- زندگی و دیدگاههای او
مارکس به درستی دین را نوعی فرهنگ مینامید[/quote]
تصحیح شد.ممنون بابت تذکر.
یک سوال.
این لینک مربوط به هر دو جلده؟
این جلد اول داره ولی جلد دوم اش کجا است؟؟؟ تازه لینک اش هم :-(
مقاله اش درباره ی یهودیان در واقع پاسخی بود به مقاله های برونو باوئر در این زمینه، باوئر گفته بود یهودیان از لحاظ تاریخی یک مرحله از مسیحیان عقب ترند و ابتدا باید مسیحی شوند تا خواست شان برای رسیدن به آزادی کامل مدنی توجیه پیدا کند. مارکس در جواب نوشت که یهیودیان دیگر واحد دینی یا نژادی نیستند بلکه واحدی صرفا اقتصادی اند که به سبب رفتاری که همسایگان با انها کرده اند به رباخواری و سایر مشاغل مذموم سوق داده شده اند، و حالا نوعی غده و دمل نظام سرمایه داری به شمار می آیند. بنابراین ، فقط با رهایی کل جامعه ی اروپا که یهودیان هم به رهایی می رسند؛
مسیحی شدن آنها فقط نوعی تعویض زنجیرهاست؛اعطای آزادی های صرفا سیاسی به یهودیان معنی اش تبعیت کودکانه از آن دسته از لیبرالهای است که معتقدند کل چیزی که هر انسان میتواند به آن امید ببندد و باید به دنبالش باشد صرفا همین آزادی های سیاسی است.
این تحلیل مارکس با آن که لحظه های درخشانی دارد و روی هم رفته ساختگی است ، اما مارکس در حالتی که خاص خود اوست به ما نشان میدهد.
:-):xکتاب کارل مارکس : /ایزایا برلین
مارکس به نقش مشخصی که خرده بوژوازی وپرولتاریا می بایست در پیشرفت عقل و بهبود جامعه ایفا کنند زیاد فکر نکرده بود. بخش ناپایدار و فروافتاده ای هم وجود داشت، متشکل از آدم های حاشیه ای ، اعضای اصناف ناجور، آسمان جل ها ، سرباز ها و هنر پیشه ها و روشنفکرهای بیکار ، که نه ارباب بودند و نه برده ، مستقل بودند اما بخور و نمیر زندگی می کردند و هر آن ممکن بود از گرسنگی بمیرند ، و مورخان اجتماعی هم موجودیت این ها را زیاد به رسمیت نشناخته بودند، و از همین رو حیات شان نه درست توصیف و نه تبیین شده بود و نه درست تحلیل. علاقه های مارکس به نوشته های اقتصادی سوسیالیستها ، که جناح چپ جبهه ی اصلاح طلبان فرانسه تشکیل می دادند ، توجه لو را به این مساله جلب کرد
روگه مقاله ای در مورد فلسفه ی حق هگل به مارکس سفارش داده بود تا در نشریه اش چاپ کند. مارکس در کنار این مقاله به مساله یهود و مقاله ای درباره مساله یهود نوشت.
:-):x
نظریه سن سیمون درباره امکانات جدید و وسیع تولید، و تاثیر دگرگون ساز این امکانات بر جامعه خوشایند کسانی بود (و هنوز هست) که تشخیص می داده اند فقط صنعتی شدن جسورانه امید پیشرفت سریع به سوی قدرت تقویت می کند و به بسط و ظهور کامل استعدادهای آدمی در تمام حوزهای می انجامد. فوریه برای کسانی حرفهای گفتنی داشت که بر عکس ، حرکت افسار گسیخته در جهت تولید را بی آن که به توزیع اعتنا شود و بر هم زننده روابط طبیعی انسانها میدانستند، تبدیل کننده انسان به کالا، نقص کننده عدالت ، منحرف کننده استعداد های ادمی به مجراهایی که یا بن بست هستند یا خلاف جهت نیازهای طبیعی آدمی اند.
مارکس هر دو تز را پذیرفت ؛ سعی کرد نشان بدهد که انسانها دارند از میان دریاها خون و لجن به سوی جامعه ای پیش می روند که در آن خوش بینانه ترین پیشگویی های ادمی درباره ی قابلیت تولید بی مهار توأم خواهد شد یا نظارت اجتماعی که ادمیان را از هدر رفتن ستم ، باز ماندگی و فساد برهاند.
کتاب کارل مارکس : /ایزایا برلین.:-):x
کارل مارکس؛ زندگی و دیدگاه های او - جلد 1
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک